رادین کوچولورادین کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

رادین کوچولو

 

 

 

 

 



             

معنی اسمم:

بخشنده و جوانمرد

 
 

 

سفر به اهواز و .....

توی فرودگاه مهرآباد فهمیدم  که آقای داریوش ارجمند با ما همسفر هستن خلاصه کلی ذوق کردم  و در آخر تونستیم این عکسو توی فرودگاه اهواز با آقای ارجمند بندازیم   من عاشق بازی ایشونم برای ما بسی افتخار بود که ایشون به شهر ما سفر کرده بودند.   عشق الی مامان از بدو ورودمون به خونه مامانجوناینا  همه چیو زیرو رو کردی اونام چون دوست داشتن هیچی نمی گفتن کم کم اگه یکی 2 روز دیگه می موندیم پشتیاشونو میشکوندی از بس می پریدی روشون تازه تو کم بودی ممدی عمه هم اضافه شد اون توپلی هر آن میگفتم الان میشکنن. از راست به چپ- آرمیتا دخمل آجی معصومه-رادین الی مامان- ممدی همون محمد امین عمه پسر خان دایی حسین ********...
15 تير 1393

روزگار شیرین ما ....

سلام- الان که دارم می نویسم رادینم  واسه خودش  دیگه مرد شده یه عالمه کارای بامزه میکنه مثلآ میره تو کمد میز توالت  و درو به روی خودش میبنده اصلنم از تاریکی نمی ترسه ببینید ...     یا اینکه وایسادن پشت پنجره و تماشا کردن بیرونو خیلی دوست داری     مامان جونم عاشق غذا خوردنتم آخه همش میخوای ادای مامان و بابارو در بیاری قربونت برم نازدار الی مامان     عاشق سوس مایونزی اونم چه جوری اوووووووووووووووووووم به به خوشمزه خوشمزه میخوری     اون اوایل که تازه  و برای اولین بارا بستنی خوردن  رو شروع کرده بودی  فقط بستنی لیوانی...
15 تير 1393

تولد 1 سالگی

سلام مامانی عزیز دلم الهی دورت بگردم قربون او چشای نازت نمیدونی چقردر خوشکل میخندی مامانی جونم ٢روز قبل از تولدت مریض شدی رفتیم دکتر دکتر گفت که ریت عفونت کرده خلاصه که حسابی مریض شدی واسه همین روز تولدت خیلی نا آرومی کردی اصلا" بهت خوش نگذشت و کلی گریه کردی ولی به همه خیلی خوش گذشت  الهی همیشه سالم باشی عزیزم مامان مریضیتو هیچ وقت نبینه دوست دارم رادینم. ****************************************** نامه ایی به فرزندم:  فرزند عزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی صبور باش و مرا درک کن. اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم صبور باش و به یاد بیاور ...
10 ارديبهشت 1393

هشت ماهگی

آخ که نمیدونی امروز چه روز خوبی بود از خواب پا شدی یکم ناز نازت کردم بعد که سرحال شدی رفتیم حموم و آب بازی بعد یواش یواش موهای خوشکلتو کوتاه کردم اونقد تو حمام خندیدم که بابا مهدی صدامون زد گفت چیزی شده چرا اینقد میخندی مامان جونم خیلی خوشکل شدی بعدم یه اسفند حسابی واست دودیدم ماشاءاله یادتون نره      رادین داره گوشت کبابی میخوره نوش جان مامان جون الهی گوشت شه به تنت ************************************* عاشق فیلم های خودت هسنی خیلی واسشون ذوق میکنی   تازه با دکمه های لب تاب یه جوری کار میکنی انگار واقعا داری کار میکنی  ********************************************** ...
19 آذر 1392

هفت ماهگی عسل مامان بابا-مسافرت به شمال و اهواز

آ قربون پسر نترسم برم  که این قدر دریا رو دوست داره اون روز خیلی وجه وووجه کردی به همه خیلی خوش گذشت به تو هم همین طور واسه همین بابا مهدی همش تور می برد اون جلوها منم میترسیدم و هول میکردم ولی آخرش خیلی خسته شدی بی قراری میکردی     از راست به چپ-عمو توحید-خاله الهه-عمو حمید-خاله زهرا-بابایی و مامانی   اولین باری که نشستی همون شبی که از شمال برگشتیم همه اومدن خونه ما و سبزی پلو و ماهی خوردیم واسه نشستن شما هم کلی ذوق کردیم   اهواز- مسافرت به اهواز این بار خیلی بیشتر خوش گذشت واسه این که رادین مامان به غذا افتاده و حسابی بخور شده و دوست داره همه چیو تودهنش بزاره تازه قصه...
19 آذر 1392

شش ماهگی عسل مامان بابا

  عسل شیرینم نمیدونی چقدر شیرین شدی قربون اون خنده های قشنگت مامان جونم جونه زدن مرواریدهای خوشکلت مبارک   ای جانم پسرم واسه اولین بار  یه مزه جدید و چشید قربون اون چشمای گریونت برم با این که گریه کردی ولی تا ته فرنیو خوردی یه ماچچچچچچچچچچچچچچچچ آبدار واسه کارای با مزه ای که میکنی   عزیز دل مامان الی خوشکلیات به کی رفته رادینم از همه عروسک های که داره این یکیو بیشتر دوست داره ...
18 آذر 1392

پنج ماهگی

  عزیز دل مامان الی چند روز همش اون انگشتای نازشو می خوره     رادینم میدونی بابایی با چه شوقی از سر کار میاد خونه        عسلم شیرینی نون خامه ای توت فرنگی مامان الی هیچ میدونی بهترین هدیه تولمو امسال از خدا گرفتم یادش بخیر پارسال روز4 ماه مبارک رمضان فهمیدم که تو تو دلمی اون روز از خوشحالی تا خونه گریه کردم  اون روز روزه بودم   عزیز مامان چقدر خوشکل تلویزیون تماشا می کنی   الهی مامان الی دورت بگرده که هنوز پاهات به زمین نمی رسه   ...
26 تير 1392